به نام خدایی که در این نزدیکی است. لای این شب بوها. پای آن کاج بلند. روی آگاهی آب. روی قانون گیاه.
استادان، سروران و اندیشمندان گران ارج خوش آمدید!
جناب آقای دکتر فرهادی عزیز،
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری و هیأت محترم همراه
میهمانان بزرگوار ما!
سلام، سپاس، ارادت و خیرمقدم ما را بپذیرید.
رواق منظر چشم من آشیانهی توست کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست
به دانشگاه خوارزمی، نخستین مؤسسهی آموزش عالی کشور خوش آمدید. به دانشگاه جامعی با یک سده پیشینهی درخشان و پرافتخار علمی و فرهنگی خوش آمدید. صفا آوردید. شرف المکانِ بالمکین: ارزش و نازِش هر مکانی به صاحبان یا ساکنان آن است.
ای کوچهی قدیمی دیدار ما سلام دیوارهای خشت به خشت آشنا سلام
اینجا دارالمعلمین، دانشسرای عالی، دانشگاه تربیت معلم و اکنون دانشگاه خوارزمی است که خشت به خشت و سنگفرش سادهاش، راوی تاریخ فرزانگی و دانایی این سرزمین عزیز است. دانشی مردان و فرهنگی زنان بیشماری بدین دارالعلم و دارالمعرفت آمده اند و زیسته و آموخته اند و به قافلهی دیرسال تاریخ پیوسته اند. به دانشگاهی قدم نهاده اید که روزی روزگاری پرفسور مصاحب پدر علم ریاضی مدرن ایران در آن قدم و قلم زده است. و پروین اعتصامی شاعر نامدار و فرزانهی ایران زمین، در کتابخانه اش کار کرده و شاید لابه لای قفسههای همین کتابخانه سروده باشد:
دانش اندوز، چه حاصل بود از دعوی معنی آموز، چه سودی رسد از عنوان
بستهٔ شوق بود از دو جهان آزاد کشتهٔ عشق بود زندهٔ جاویدان
همه زارع، نبرد وقت درو خرمن همه غواص، نیارد گهر از عمان
عقل گنج است، نباید که برد دزدش علم نور است، نباید که شود پنهان
اینجا اگر زبان باز کند، گوشه ای گرانسنگ از تاریخ مصور معاصر ایران و دانش و بینش آن است. چه ماجراهای تلخ و شیرینی که این آجرها و کاشیهای سالخورده و کاجهای بلندبالا و گردنفراز به خاطر نسپرده اند! از کشف حجاب مستبدانهی رضاخانی در همین ساختمان تا روزان و شبان پر التهاب انقلاب اسلامی و جوانانی که در آن سنگر گرفته و در جستجوی آرمانی والا جان بر کف نهاده بودند و رجایی از همینجا برآمد و رییس جمهور همان جوانان شورآفرین شد و جان بر سر سودای خدمت نهاد.
اینجا روزی روزگاری سر بر پای فرهمند مردان و زنانی نهاده است و مینهد چونان فروغی، سیاسی، علامه فروزانفر، علامه همایی، زرین کوب، زریاب خویی، وزین پور، میرزا عبدالعظیم خان قریب، محجوب، ماهیار، انوری، کیوانی، مجد، پریور، امین سبحانی، عین وزیری، امیرتاش، مظفری، نوروزیان، دهخدا، علیجانی، گلستانیان، دادگر، سهیلیان، یعقوب پور، حاج سیدجوادی، آقابزرگ، امیرتاش، مظفری، نوروزیان، و دیگر خورشیدهای بی غروب آسمان خردورزی و پاکجانی که از محفل درس و بحث نورانیشان، دیگر استادان، جان و پرّ و بال گرفتند و حالیا چراغ دانش و معرفت را در این سرای باصفای علم و حلم فروزان میدارند که دست حمایت و هدایت خداوندگار هماره به همراهشان باد!
و خوشا و خرّما که درخت هویت و معرفت دانشگاه ارجومندِ خوارزمی، هم ریشههای سترگ و انبوه تاریخی دارد و هم اینک، شاخ و برگهایی برنا، برازنده و برومند؛ زیبا و زایا و جوشان و جویان که امروز به شوق دیدار شما آمدهاند تا به شما وزیر دانشی و اخلاقی و دوست داشتنی، خوشامد و خداقوت بگویند و از شما مشتاقانه و مصرانه بخواهند که دوست چون قدیمی شد، حرمتی دگر دارد. دانشگاهی با این پیشینهی تابناک و افتخارآمیز، عنایتی ویژه از جانب شما چشم دارد و به قول خواجهی رندان:
میفکن بر صف رندان، نظری بهتر از این بر در میکده میکن گذری بهتر از این
و اینکه لطف و عنایت شما در حق این دانشگاه، سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این.
جناب وزیر عزیز و فرهمند! بی هیچ تعارف و تکلفی، صادقانه و صمیمانه باید گفت این روزها دانشگاه خوارزمی، حال و هوای خوب و خوشی دارد و عطر طراوت و تازگی و حرکت و برکت و امید و نوید بیش از پیش در جای جایش به مشام جان میرسد و ذهن و ضمیر ما را مینوازد. دانشگاه بهاری شده است و گویی دارد خانه تکانی میکند.
جناب آقای دکتر محمدعلی سبحان اللهی، سکاندار مدیر و مدبر و مجرب این دانشگاه، راستی را نیازی و علاقه ای به تعریف و تمجید همچون منی ندارد؛ اما انصاف و حقشناسی و حق گزاری حکم میکند که من، کوچکترین معلم این دانشگاه، در حضور شما، از زبان استادان و همکاران گرانسنگم، سپاس ویژهی خویش را از تلاشهای صادقانه و عاشقانهی ایشان ابراز کنیم و خشنودیم که با تأیید مدیریت ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه ما میتواند بهتر و بیشتر و کرامندتر از وجود ارزشمند و پربرکت ایشان بهره مند شود و به فردایی بهتر و والاتر، دل ببندد.
خشنود و مفتخر و شکرگزاریم که با همت و پیگیری ایشان و دیگر مدیران کوشا و دلسوز و مخلص دانشگاه و یاری و همدلی استادان و کارکنان کوشا و پویا، امروز با دستان مبارک شما، هم آزمایشگاه مرکزی ما گشایش مییابد و هم کلنگ ساختمان بلند آموزش بر زمین زده میشود تا سالیان سال، فرزندان و نوادگان ما در آن قدم نهند و بیاموزند و در سایه سار باقیات الصالحات شما نیکان و رادان، ببالند و راه روشن دانایی را بپیمایند.
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد!
غلام همت آن نازنینم که کار خیر، بی روی و ریا کرد